باید توجه داشت که نقش پیامبر(ص) و معصومان(ع) در زندگی شخصی و اجتماعی آنان نقش تعلیمی و تزکیه ای است؛ به این معنا که آنان به عنوان وسائط و مجاری فیض الهی عمل می کنند و به ما و بلکه همه هستی می آموزند و تعلیم علم الهی می دهند. از این روست که فرشتگان به تعلیم ایشان آموختند چگونه تسبیح و تکبیر و تهلیل و تقدیس گویند.
در روایت است: فَکَیْفَ لَا نَکُونُ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ قَدْ سَبَقْنَاهُمْ إِلَى مَعْرِفَةِ رَبِّنَا وَ تَسْبِیحِهِ وَ تَهْلِیلِهِ وَ تَقْدِیسِهِ لِأَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقُ أَرْوَاحِنَا فَأَنْطَقَنَا بِتَوْحِیدِهِ وَ تَحْمِیدِهِ ثُمَّ خَلَقَ الْمَلَائِکَةَ فَلَمَّا شَاهَدُوا أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحِداً اسْتَعْظَمُوا أَمْرَنَا فَسَبَّحْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِکَةُ أَنَّا خَلْقٌ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صِفَاتِنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِکَةُ بِتَسْبِیحِنَا وَ نَزَّهَتْهُ عَنْ صِفَاتِنَا فَلَمَّا شَاهَدُوا عِظَمَ شَأْنِنَا هَلَّلْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِکَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّا عَبِیدٌ وَ لَسْنَا بِآلِهَةٍ یَجِبُ أَنْ نُعْبَدَ مَعَهُ أَوْ دُونَهُ فَقَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَلَمَّا شَاهَدُوا کِبَرَ مَحَلِّنَا کَبَّرْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِکَةُ أَنَّ اللَّهَ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُنَالَ عِظَمُ الْمَحَلِّ إِلَّا بِهِ فَلَمَّا شَاهَدُوا مَا جَعَلَه اللَّهُ لَنَا مِنَ الْعِزَّةِ وَ الْقُوَّةِ قُلْنَا لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لِتَعْلَمَ الْمَلَائِکَةُ أَنْ لَا حَوْلَ لَنَا وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَلَمَّا شَاهَدُوا مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْنَا وَ أَوْجَبَهُ لَنَا مِنْ فَرْضِ الطَّاعَةِ قُلْنَا الْحَمْدُ لِلَّهِ لِتَعْلَمَ الْمَلَائِکَةُ مَا یَحِقُّ لِلَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ عَلَیْنَا مِنَ الْحَمْدِ عَلَى نِعْمَتِهِ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَبِنَا اهْتَدَوْا إِلَى مَعْرِفَةِ تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ تَسْبِیحِهِ وَ تَهْلِیلِهِ وَ تَحْمِیدِهِ وَ تَمْجِیدِهِ؛ و چگونه افضل از ملائکه نباشیم در حالى که در توحید و معرفت پروردگارمان و تسبیح و تقدیس و تهلیل او بر آنها سبقت گرفتهایم، زیرا ارواح ما نخستین مخلوقات خداى تعالى است و او ما را به توحید و تمجید خود گویا ساخت، سپس ملائکه را آفرید و چون ارواح ما را در حالى که نور واحدى بود مشاهده نمودند، امور ما را بزرگ شمردند، ما تسبیح او را گفتیم تا ملائکه بدانند که ما خلقى هستیم آفریده شده و او از صفات ما منزّه است، بعد از آن ملائکه نیز تسبیح او را گفتند و او را از صفات ما تنزیه کردند، و چون بزرگى شأن ما را مشاهده کردند تهلیل گفتیم تا ملائکه بدانند که هیچ معبودى جز اللَّه نیست و بدانند که ما بندگانى هستیم و نه خدایانى که با او و یا در کنار او پرستیده شویم و گفتند: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» و چون بزرگى منزلت ما را مشاهده کردند خدا را تکبیر گفتیم تا ملائکه بدانند که خدا بزرگتر از آن است که بدو رسند و منزلت او عظیم است و چون عزّت و قوّتى را که خداوند براى ما قرار داده است مشاهده کردند، گفتیم: «لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه العلیّ العظیم» تا ملائکه بدانند که هیچ قدرت و قوّتى جز به واسطه خدا نیست و ملائکه گفتند: لا حول و لا قوة الّا باللَّه، و چون مشاهده کردند آن نعمتى را که خدا بر ما ارزانى داشته و طاعت ما را واجب شمرده است گفتیم: «الحمد للَّه» تا ملائکه بدانند خداوند به واسطه نعماتى که بر ما ارزانى داشته است حقوقى دارد و ملائکه گفتند: الحمد للَّه پس به واسطه ما به معرفت خداى تعالى و تسبیح و تهلیل و تحمید او رهنمون شدند.(علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص 5و6و7)
خداوند در آیات قرآنی از جمله آیات 129 و 151 سوره بقره و 164 سوره آل عمران و آیه 2 سوره جمعه بیان می کند که هدف از بعثت پیامبر(ص) تعلیم و تزکیه بشر است. در حقیقت آن حضرت (ص) و معصومان(ع) به عنوان اوصیا و خلفای پیامبر(ص)، به تعلیم و تزکیه بشر می پردازند و اگر نبود تعلیم و تزکیه آنان هیچ کسی از علوم و معارف بلند آگاه نشده و پاک و منزه از عیب و نقص نمی شد. این خداوند است که با وساطت ایشان به تعلیم و تزکیه آدمی می پردازد:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاء وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، پاى از پى گامهاى شیطان منهید، و هر کس پاى بر جاى گامهاى شیطان نهد [بداند که] او به زشتکارى و ناپسند وامىدارد، و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمىشد، ولى [این] خداست که هر کس را بخواهد پاک مىگرداند و خدا [ست که] شنواىِ داناست.(نور، آیه 21)
برخی از اعمال و رفتار ایشان فقط برای تعلیم ما است. آنان بر اساس آموزه های اسلامی صراط الله اقوم (من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج2، ص184) و میزان الاعمال هستند (المزار الکبیر، الشیخ ابوعبدالله محمدبن جعفر المشهدی، ص184) ، به کسانی که در راه هستند در قول و فعل و تقریرشان می گویند چگونه عمل کنند. بنابراین، آیاتی مانند آیه 29 سوره اسراء تنها برای تعلیم ما است که می گوید: ای پیامبر میانه رو باش! ؛ زیرا تندی و کندی تنها برای رهرو راه است نه راه؛ راه که تند و کند نمی شود. وقتی آنان صراط مستقیم الهی هستند و همان راه هستند، این رهروی راه می بایست مواظب باشد تند و کندی و افراط و تفریط نداشته باشد و بلکه سرعت و سبقت در خیر داشته باشد.(بقره، آیه 148؛ مائده ، آیه 48؛ آل عمران، آیه 133)
البته کسی که گمراه شده باشد چون نابینا است و از بصیرت بهره ای ندارد، ممکن است بر راه سبقت بگیرد؛ نه بر خیراتی که در راه است؛ یعنی این گمراهان ممکن است بخواهند بر خود معصومان که راه و صراط اقوم الهی هستند، سبقت گرفته و در مسابقه بر آنان پیشی گیرند و آهنگ خود صراط کنند نه راهروی در صراط و راه: وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ؛ اگر بخواهیم ، چشمانشان را کور می کنیم پس شتابان آهنگ صراط کنند اما، کجا را توانند دید؟(یس، آیه 66)